vasael.ir

کد خبر: ۱۵۰۱۴
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۰ - 20 October 2019

معرفی مقاله | شهید مطهری و حقوق زن در اسلام

وسائل ـ بدون شک همان گونه که در گذشته دیدگاه هاى مردسالارى و تحقیرآمیز نسبت به زنان، به زیان هم مردان و هم زنان انجامیده است، باورهاى افراطى فمنیسم با ایده زن سالارى و زن مدارى نیز بیش از پیش به زیان زن و مرد خواهد بود. نگرش متعادل قرآن، نه آن تفریط را برمى تابد و نه این افراط را، از نظر قرآن زن و مرد در انسانیّت برابرند، ولى از دو گونه خصلت برخوردارند.

به گزارش خبرنگار وسائل، زن به عنوان نیمىمعرفی مقاله | شهید مطهری و حقوق زن در اسلام از بشریت و عضوى جدّى و غیرقابل چشم پوشى در کانون بزرگ جامعه انسانى و نیز به عنوان یکى از دو رکن پدیدآورنده بنیان خانواده، در طول تاریخ، داورى هاى گوناگونى را نسبت به خود دیده است و شرایط بسیار ناهمگون و نامساعدى را پشت سر نهاده است.

نگاهى گذرا به تاریخ چنین مى نماید که زن در بیشتر مقاطع و در بیشتر جوامع از نوعى محرومیّت رنج برده است و حقوق انسانى او تحت سلطه و سیطره مردان و فرهنگ مردسالارى تضییع شده است. این برداشت، اگر همه جانبه و دقیق نباشد، امّا با آنچه رخ داده است یکسره ناسازگار نیست.

بدون شک همان گونه که در گذشته دیدگاه هاى مردسالارى و تحقیرآمیز نسبت به زنان، به زیان هم مردان و هم زنان انجامیده است، باورهاى افراطى فمنیسم با ایده زن سالارى و زن مدارى نیز بیش از پیش به زیان زن و مرد خواهد بود. نگرش متعادل قرآن، نه آن تفریط را برمى تابد و نه این افراط را، از نظر قرآن زن و مرد در انسانیّت برابرند، ولى از دو گونه خصلت برخوردارند.

این دوگانگى از ساختار جسمانى و عاطفى آن دو سرچشمه گرفته است، همان گونه که آزادى و برابرى انسان ها از طبیعت آنها الهام گرفته، دوگانگى کارآیى و وظایف آنها نیز از ساختمان وجودى آن دو ریشه یافته است و به تعبیر استاد مطهرى: (زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف، هرکدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت کند.

شرط اصلى سعادت هریک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشرى، این است که دو جنس هریک در مدار خویش به حرکت خود ادامه دهند. آزادى و برابرى آن گاه سود مى بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعى و فطرى خویش خارج نگردند. آنچه در آن جامعه ناراحتى آفریده قیام برضدّ فرمان فطرت و طبیعت است نه چیز دیگر.

از نظر استاد، اسلام با تعالیم آسمانى خود احیاگر حقوق زن است، به ویژه قرآن در عصر نزولش گام هاى بلند و اساسى را به سود زن و حقوق او برداشت، ولى هرگز در این میان زن بودنِ زن و مردبودن مرد را نادیده نگرفت، بلکه زن را همان گونه دید که در طبیعت هست. زن در قرآن همان زنِ در طبیعت است. کتاب تشریع (قرآن) با کتاب تکوین (طبیعت) یک برداشت را ارائه کرده اند. اوج سخن از حقوق زن در قرآن، همین انطباق و هماهنگى است.

 

زن و مرد، داراى حقوق برابر یا همانند

یکى از پرسش ها یا اشکال هایى که بر نگرش حقوقى قرآن نسبت به زن شده این است که: (اگر اسلام زن را انسان تمام عیار مى دانست حقوق مشابه و مساوى با مرد براى او وضع مى کرد، لکن حقوق مشابه و مساوى براى او قائل نیست. پس زن را یک انسان واقعى نمى شمارد. براى پاسخ دادن به این اشکال، نخست باید دید که آیا همسانى زن و مرد در حیثیّت انسانى و برابرى آنها از جهت انسانیّت و حقوق، به معناى تشابه و یک نواختى آنها در حقوق است، یا تساوى امرى غیر از تشابه است.

استاد مطهرى در این باره مى نویسد: (تساوى غیر از تشابه است، تساوى برابرى است و تشابه، یک نواختى; ممکن است پدرى ثروت خود را به طور مساوى (از جهت ارزشى) میان فرزندان خود تقسیم کند، امّا به طور متشابه تقسیم نکند.

مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد، هم تجارت خانه داشته باشد و هم ملک مزروعى و هم مستغلات تجارى، ولى نظر به اینکه قبلاً فرزندان خود را استعدادیابى کرده است، در یکى ذوق و سلیقه تجارت دیده است و در دیگرى علاقه به کشاورزى و در سومى مستغل دارى، هنگامى که مى خواهد ثروت خود را تقسیم کند، با در نظرگرفتن اینکه آنچه به همه فرزندان مى دهد از لحاظ ارزش مساوى با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازى از این جهت در کار نباشد، به هرکدام از فرزندان خود همان سرمایه را مى دهد که قبلاً آزمایش استعدادیابى آن را مناسب یافته است.

وى در پاسخ به این پرسش که چرا در همه موارد میان حقوق مردان و زنان همانندى نیست و در برخى موارد تفاوت دیده مى شود، به طور گسترده و در ضمن چند محور زیر بحث را پى گرفته و در پرتو آیات قرآن بررسى کرده است: 1. جایگاه زن در آفرینش 2. تفاوت هاى طبیعى در آفرینش زن و مرد. 3. فلسفه ناهمانندى حقوق و وظایف زن و مرد.

 

الف: جایگاه زن در آفرینش

به نظر استاد مطهرى، قرآن با تفسیر آفرینش، زیربناى مقررات امور اجتماعى از قبیل مالکیّت، حکومت، حقوق خانوادگى و… را بیان داشته است. قرآن کریم برخلاف دیگر منابعى که امروز به عنوان کتب آسمانى معرفى شده اند، سرشت و خلقت نخستین زن را احترام آمیز مى داند و سرشت زن و مرد را دوگانه ندانسته است.

قرآن با کمال صراحت در آیات متعدّدى مى فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریده ایم: (یاایها الناسُ اتّقُوا ربّکم الّذى خلقکم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبثّ منهما رجالاً کثیراً ونساءً…)  اى مردم، از پروردگارتان پروا کنید، آن که شما را از یک نفس (جنس) آفرید و از آن (نَفس واحد) همسر او را و از آن دو مردان و زنان بسیار پدید آورد. یعنى آفرینش انسان چه مرد و چه زن از یک جنس و به یک گونه بوده است.

خداوند زن (حوّا) را از همان جنس (گل) آدم آفریده است. جنس آدم و حوّا یکى است و آفرینش آن دو از خاک است. در آیات دیگر نیز به صراحت اشاره شده که زن و مرد در آفرینش یکسانند و هیچ یک بر دیگرى امتیازى ندارند. این درحالى است که تورات موجود، زن را از ماده اى حقیرتر از سرشت مرد، معرفى کرده است و معتقد است که وجود زن، طفیلى وجود مرد است و از دنده چپ مرد آفریده شده است: (خداوند خوابى گران بر آدم مستولى گردانید تا جفت و یکى از دنده هایش را گرفت و گوشت جایش پر کرد. و خداوند خدا آن دنده را از آدم گرفته بود، زنى بنا کرد و وى را به نزد آدم آورد.)

امّا در قرآن چنین امتیازى میان زن و مرد دیده نمى شود، چنان که در سوره زمر به آفرینش همانند و یگانه زن و مرد اشاره مى کند و تفاوتى یا امتیازى ویژه براى زن یا مرد قائل نیست: (خلقکم من نفس واحدة ثمّ جَعَلَ منها زَوجها…) شما را از یک نفس بیافرید و از آن یک نفس، همسرش را قرار داد. در سوره اعراف نیز مى خوانیم: (هو الّذى خلقکم من نفس واحدة وجعل منها زوجها لیسکن الیها…) اوست که همه شما را از یک نفس بیافرید و از آن یک نفس، همسرش را قرار داد تا به او آرامش یابد.

 

زن و مرد، داراى سرشتى یگانه

قرآن براى تمام انسان ها، چه زن و چه مرد، شخصیّت و فطرت مشترکى را قائل است و خمیرمایه اولیّه آنها را در آفرینش یکسان مى داند. (فأقم وجهک للذین حنیفاً فطرت الله الّتى فطر النّاس علیها…) به یکتاپرستى روى به دین آور. سرشتى است که خدا همه مردم را بدان سرشت آفریده است. در آثاراستاد مطهرى، فطرت یا سرشت (حالت خاص و نوع خاص از آفرینش) است، و به عبارت دیگر، گونه خاصى است از ساختار خلقى، سرشتى و سمت و سویى که انسان در آغاز آفرینش خود و پیش از قرارگرفتن در شعاع تأثیر عوامل تربیتى، تاریخى، اجتماعى و جغرافیایى دارد.

در داستان پررمز و راز آفرینش آدم، زن و مرد هر دو با یک مقام در بهشت نخستین استقرار یافته و از نعمت هاى آن بهره مند بوده اند. در هبوط، توبه، مقام قرب، هم سخنى با خداوند، هم سنگرى در برابر شیطان، همگونى در خلافت الهى و… با یکدیگر مشترکند. این همسانى زن و مرد در قصّه آدم و حوّا، دیدگاه قرآن را نسبت به زن آشکار مى سازد که در آفرینش تفاوتى میزان زن و مرد نیست.

ولى با کمال تأسّف آنچه در دیگر کتب آسمانى به عنوان وحى آسمانى باقى مانده ـ که از دیدگاه ما تحریف شده و خلط یافته است ـ زن را مایه گمراهى و گناه معرفى کرده است، چنان که در تورات مى خوانیم: (و چون زن دید که آن درخت براى خوراک نیکو است و به نظر خوش نما و درختى دلپذیر، دانش افزا، پس از میوه اش گرفته بخورد، و به شوهر خود نیز داد و او خورد… خداوند خدا آدم را ندا در داد و گفت کجا هستی… آیا از آن درختى که تو را قدغن کردم که آن را نخورى خوردى. آدم گفت این زنى که قرین من ساختى وى از میوه درخت به من داد و خوردم… به آدم گفت چون که سخن زوجه ات را شنیدى و از آن درخت خوردى که امر فرموده گفتم از آن نخورى پس به سبب تو زمین ملعون شد.)

استاد مطهرى در نقد این نگرش بدبینانه و تحقیرآمیز مى نویسد: (یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبى بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است، از وجود زن شرّ و وسوسه برمى خیزد، زن شیطان کوچک است، مى گویند در هر گناه و جنایتى که مردان مرتکب شده اند زنى درآن دخالت داشته است، مى گویند مرد در ذات خود از گناه مبرّا است و این زن است که مرد را به گناه مى کشاند، مى گویند شیطان مستقیماً در وجود مرد راه نمى یابد و فقط از طریق زن است که مردان را مى فریبد، شیطان، زن را وسوسه مى کند و زن، مرد را….)

قرآن داستان آدم و حوّا را در موارد گوناگون بیان کرده، امّا هرگز سخن از شیطان بودن زن یا وسیله گناه بودن او به میان نیاورده است، بلکه معتقد است هریک از مرد و زن اگر گناهى مرتکب شوند، خود مسوٌول کردار خودشان شناخته شده اند. (قرآن آنجا که پاى وسوسه شیطانى را به میان مى کشد، ضمیرها را به شکل (تثنیه) مى آورد، مى گوید: (فوسوس لهما الشیطان)، شیطان آن دو را وسوسه کرد.

(فدلاّهما بغُرور)، شیطان آن دو را به فریب راهنمایى کرد، (وقاسمهما انّى لکما من الناصحین)، یعنى شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیرآنها را نمى خواهد.) چنان که ملاحظه مى شود، قرآن زن را از باورهاى رایج و بدبینانه آن زمان تبرئه کرد و او را از اینکه عنصر گناه و عامل انحراف مرد یا دست نشانده شیطان باشد مبرّا دانست.

 

دست یابى زن به کمالات معنوى، همانند مرد

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن در فرهنگ جاهلى و ادیان تحریف شده، آن بود که زن از جهت توانایى هاى معنوى و روحانى ضعیف است و نمى تواند به مراتب عالى معنوى راه یابد و به مقام قرب الهى برسد! امّا در دیدگاه قرآن کریم تفاوتى میان زن و مرد در امکان پیمودن راه هاى قرب الهى و کسب مقامات عالیه اخروى نیست، و در این میان جنسیت دخالت ندارد.

چه زن و چه مرد، هریک که خردمندانه و در فرصت حیات دنیایى به شایستگى عمل کند، در آخرت نیز پاداش هاى بزرگ و مقامات عالى را به دست مى آورد. استاد شهید در این باره مى نویسد: (قرآن در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیّت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد.

قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسى از یک زن بزرگ و قدّیسه یاد مى کند، و از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسى و عیسى در نهایت تجلیل. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى ناشایست براى شوهران شان ذکر مى کند، از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگى که گرفتار مرد پلیدى بوده است غفلت نکرده است، گویى قرآن خواسته است درداستان ها توازن را حفظ کند و قهرمانان داستان ها را منحصر به مردان ننماید.)

در تاریخ قرآن و داستان هایى که آیات الهى بیان مى دارند، مادر حضرت موسى و نیز مادر حضرت عیسى به مقامى مى رسند که بدانها وحى مى شود و ملائکه با آنها سخن مى گویند. حضرت مریم به جایى مى رسد که از غیب، مواهب الهى به او روزى مى رسد و بر خانِ معنویت و کمالات الهى مى نشیند.

 

زن و مرد، تکمیل کننده یکدیگر

از جمله دیدگاه هاى منفى که در جوامع بشرى نسبت به زن مطرح بوده، این است که اساساً آفرینش زن طفیل وجود مرد است، زن آفریده شده است تا نیازهاى مرد را برآورده سازد و به همین نسبت ارزش گذارى و منزلت اجتماعى زن در مقایسه مرد، فرعى و حاشیه اى به حساب مى آید! امّا قرآن، هیچ یک از زن و مرد را فرع وجود دیگرى ندانسته است، بلکه هردو را در عرض هم و تکمیل کننده یکدیگر به شمار آورده است.

(هرگز نمى گوید زن براى مرد آفریده شده است، اسلام مى گوید هریک از زن و مرد براى یکدیگر آفریده شده اند.)(… هنّ لباس لکم وأنتم لباس لهنّ…) زنان زینت و پوشش مردان، و مردان نیز زینت و پوشش زنان هستند. ییعنى زن و مرد یکدیگر را از انحراف ها نگاه مى دارند، نارسایى هاى یکدیگر را مى پوشانند و وسیله آسایش یکدیگرند.

از این رو هریک زینت دیگرى به شمار مى آید. این تعبیر آیه نهایت ارتباط معنوى زن و مرد و نزدیکى و مساوات آنها را روشن مى سازد. همـان تعبیر که درباره مردان آمده درباره زنان نیز بدون کم و کاست آمده است.

 

وجود زن، مایه آرامش مرد

از دیگر دیدگاه هاى منفى نسبت به زن این است که وجود زن را شرّى ناگزیر دانسته اند، درحالى که قرآن وجود زن را مایه آرامش مرد معرفى کرده است: (ومن آیاته أن خلق لکم من أنفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها) از آیات و نشانه هاى خداوند این است که همسرانى از جنس خود شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید. این آیه جزء مجموعه آیاتى است که از آفرینش و نشانه هاى الهى سخن گفته و آیات توحیدى را ارائه مى دهند.

 

تفاوت‌هاى طبیعى زن و مرد

استاد شهید مطهرى پس از بحث در آفرینش انسان و جایگاه زن در آفرینش، به تفاوت هاى موجود در آفرینش و طبیعت زن و مرد مى پردازد. به باور ایشان این تفاوت ها باعث مى شود که زن و مرد از جهت حقوق طبیعى و فطرى وضع ناهمگونى داشته باشند. به نظر استاد شهید، روابط حقوقى خانوادگیِ زن و مرد در دیدگاه قرآن ویژگى هایى دارد که با فرهنگ جاهلیِ پیش از اسلام و فرهنگ امروزى نیز متفاوت است. یعنى زن از آن جهت که زن است و مرد نیز از آن جهت که مرد است در جهاتى همانند نیستند، زیرا در آفرینش و طبیعت، یک نواخت نیستند.

از این رو با تساوى کاملى که در انسانیّت دارند و از ارزش یکسانى برخوردارند، از جهت مسائل حقوقى، وظایف، تکالیف، مجازات ها و… وضع مشابهى ندارند. در عصر کنونى سعى مى شود، میان زن و مرد از جهت وضع قوانین، مقررات، حقوق و وظایف، وضع یکسان و همانندى پدید آورند و تفاوت هاى طبیعى و غریزى زن و مرد را نادیده بگیرند.

استاد مطهرى، تساوى حقوق زن و مرد را حقیقتى مسلّم دانسته است، امّا تشابه و همانندى را نادرست و غیرممکن شمرده است، زیرا با توجّه به ساختار آفرینشى زن و مرد و ویژگى ها و نیازهاى جسمى و روحى آنان، حقوق مشابه، نه ممکن است و نه سزاوار، بلکه شایسته است که زن حقوق متناسب با خود را به دست آورد، و در حدودى که طبیعت زن و مرد تفاوت داشته و اقتضا مى کند حقوق آنان نیز تفاوت داشته باشد.

این سخن با عدالت و حقوق فطرى سازگار است و سعادت انسان با چنین منطقِ هماهنگ با آفرینش تأمین مى شود، زیرا زن و مرد با توانایى ها و نیازهاى متفاوتى که از طبیعت گرفته اند در عرصه اجتماعى، خانواده و… ظاهر مى شوند، بنابراین با سندهایى که قانون طبیعى و چگونگى آفرینش به زن و مرد داده، حقوق هریک مشخص مى شود.

سرپیچى از این قانونمندى سبب ظلم به زن یا مرد مى شود. با نادیده گرفتن تفاوت طبیعى و چشم بر واقعیّت بستن به حق انسانى تجاوز مى شود، این سرپیچى ممکن است با شعارهاى فریبنده اى چون حقوق مشابه زن و مرد باشد.

 

فلسفه تفاوت حقوق زن و مرد

شکّى نیست که با نگاه ابتدایى در فقه اسلامى، برخى نابرابرى ها میان حقوق زن و مرد دیده مى شود، ولى چنان که یادآور شدیم، بهتر است از آن به (تفاوت هاى حقوقى) تعبیر کرد، زیرا هر تفاوتى ناگزیر تبعیض و ستم نیست، چنان که هر برابرى، همانندى و تساوى نیز به طور قطع عدالت و انصاف نمى باشد.

اکنون پرسش این است که این تفاوت ها آیا ذاتى اسلام و از مسلّمات تغییرناپذیر فقه اسلامى است، یا از عرضیاتى است که قابل تعدیل و تغییر در چارچوب هاى اجتهادى مى باشد؟ برخى کار خود را آسان کرده و به طور مطلق تمام این گونه مسائل را از عرضیّات اسلام دانسته اند که قابل تغییرند و مى توان به مقتضاى روز و شرایط حاکم بر جامعه آنها را تطبیق داد، آنها معتقدند که: (این نابرابرى ها جزء عرضیّات اند و لذا بنا به تعریف مى توانستند غیر از این باشند. به طورکلّى تمام نظام حقوقى اسلام جزء عرضیّات اسلام است. نباید (مقاصد شارع) را با (راه نیل به آن مقاصد) یکى دانست.)

به باور اینان، پیامبران براى تغییر سطح معیشت مردم و یا تغییر معرفت شان قیام نکرده اند، بلکه کار مهم آنها آوردن معنى و محورى تازه براى زندگى بوده است نه نحوه تازه اى از زندگى. مردم زندگى خود را مى کنند و دین تغییرى در شیوه زندگى ندارد، بلکه آن را عطف به کانون معنایى تازه، یعنى (قربة الى الله) کرد. احکام اجتماعى اسلام هم متّکى بر عرفیّات جامعه است. درصد بالایى از احکام اسلامى (امضایى) است که پیشتر در جامعه پیش از اسلام وجود داشته است و دین بر همان آدابى که در جامعه عربى جارى بوده صحّه گذاشته و مشروع دانسته است.

بنابراین دین، عرف هر عصرى را مى پذیرد و با تغییرات اندکى از جهت مقصد، شیوه اجرا و یا تعدیل، سپر شرع را بر روى ایشان مى گستراند و آنها را معطوف به کانون معنوى دین مى کند. از این رو اظهار مى دارند که چگونگى زیست و آداب و عرف اجتماعى زمان پیامبر(ص) یک شیوه زیست ممکن بوده است، که پیامبر(ص) کمابیش آنها را امضا کرده است. دلیلى وجود ندارد که بگوییم آن نحوه زیست بهترین است و غیرقابل تغییر.

صاحبان این گونه برداشت درخصوص نابرابرى هایى که در حقوق زنان و مردان دیده مى شود مى گویند: (این نابرابرى ها جزء عرضیّات اسلامند و منبعث از شرایطى هستند که پیامبر در دل آنها مبعوث شدند و به هیچ وجه جزء ارزش هاى مطلق و متعالى انسانى محسوب نمى شوند.) به باور ایشان، این گونه عرضیّات مى توانند مشمول اجتهادات عصرى واقع شوند و جاى خود را به عرفیّات و آداب رایج بسپارند، امّا با حفظ مقاصد شارع و ارزش هاى متعالى اسلام.

البته ما در این نوشتار چنین ادّعاى مطلقى را نمى توانیم داشته باشیم، زیرا منابع اسلامى تا این پایه یارى نمى دهد، ولى یادآور مى شویم که بسیارى از حقوق ویژه بانوان در فقه اسلامى آن چنان نیست که در شرایط متغیّر و متفاوت، همچنان ثابت بماند و واقعیّت ها را نادیده انگارد و مجالى براى اجتهاد نداشته باشد.

استاد شهید مطهرى درنظر داشته که (راز تفاوت ها) میان حقوق زنان و مردان را به ویژه از جهت تأثیرى که عوامل تاریخى و اجتماعى و (مقتضیات زمان) در آنها داشته مورد بررسى قرار دهد که متأسّفانه زمان به او فرصت چنین کارى را نمى دهد، امّا در ضمن برخى مطالب ایشان به فلسفه و حکمت برخى احکام و حقوق اشاره شده است.

وى مى نویسد: (در نظر داشتم تحت عنوان (راز تفاوت ها) در اطراف اینکه عوامل تاریخى و اجتماعى چه اندازه مى توانسته است در این تفاوت ها موٌثّر باشد بحثى کنم، براى پرهیز از درازشدن دامنه مطلب از بحث مستقل در آن صرف نظر مى کنم. در ضمن مباحث آینده کاملاً مطلب روشن خواهد شد.)

برای دیدن اصل مقاله اینجا را کلیک کنید./204/422/ح

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰